کـیـمـیـای سـعـادت
ساقی بیار باده که ماه صیام رفت
در ده قدح که موسم ناموس و نام رفت
مستم کن آنچنان که ندانم ز بیخودی
در عرصه ی خیال که آمد، کدام رفت
دل را که مرده بود حیاتی به جان رسید
تا بویی از نسیم می اش در مشام رفت
رمضان نسیمی است که می آید وخیلی زود ،زودتر از آنچه
فکرش را بکنیم،بار سفر می بندد و تنها خنکای آن برای ما می
ماند وروزه بهانه ای برای گریز از هر آنچه در طول سال رنگ وبوی
عادت به خود گرفته ومارا مشغول می دارد..رمضان دیگری هم
گذشت.
به همین آسانی وسرعت.سختی جدایی از رفیق یک ماهه ای
که به آن خو گرفته ای کم از جدایی از دوستان ورفیقان
واقعی ات ندارد.
گویی از چیزی ناراحتی ودلت تنگ است مثل دلتنگی های غروب
جمعه.
می خواهی با خودش صحبت کنی.با آنکه صاحب رمضان است
وصاحب دل های رمضانی وبگویی تمام آنچه ته دلت مانده.بگویی
که دلت تنگ می شد برایش ومی خواهی تا رمضان بعد در
کنارش باشی.زیر سایه مهربانی ولطفش.گریه می کنی.
اما نه گریه ناراحتی وغم... که در عین حال خوشحالی وشاد از
این در این وزها وشب ها با او بودی وبه او گفتی هر آنچه زیر
چرخ های دلت سنگینی می کرد یک چشمت اشک است و یک
چشمت شوق گریه می کنی ومی خندی می خندی وگریه
می کنی نمی توانی خوشحالی ات را از آمدن عید پنهان کنی
وناراحتی ات را از رفتن این رفیق نیمه را.می دانی که این رفیق
باز هم بر می گردد.
سالی دیگر اما آیا توهم هستی تابه او سلام کنی واز آنچه من در
این یکسال برتو گذشته بگویی خداحافظی نمی کنی.به امید
اینکه باز ببینی اش فقط دوست داری سلام کنی
سلام عید فطر
عید سعید فطر ؛ ماه پیروزى بر طاغوت نفس
وبهارجوشش شکوفه هاى تقوا بر شاخسار ایمان مبارک باد
Design By : Pichak |